در هیاهو و ازدحام اندیشه های تلخ
در هیاهو و ازدحام اندیشه های تلخ
و غم و حسرت نداشتنت
قدم به دشت عاشقانه هایم می گذارم
آنجا که پیچک نیلوفری خیالت
به دور قلب شکسته ام می پیچد
قرارم را، بیقرار می کند
هجوم سرمای نبودنت
پیکره ی احساسم را احاطه می کند
و می لرزاند تمام وجودم را
و آنگاه
من می مانم و یک دنیا دلتنگی
یک بغل حیرانی
تویی که نیستی و حسرتی عمیق
که بر دلم می ماند
برای نداشتن نگاه گرم مردادی ات
در پس این فصلهای سرد ِ فراق و دلتنگی....
و غم و حسرت نداشتنت
قدم به دشت عاشقانه هایم می گذارم
آنجا که پیچک نیلوفری خیالت
به دور قلب شکسته ام می پیچد
قرارم را، بیقرار می کند
هجوم سرمای نبودنت
پیکره ی احساسم را احاطه می کند
و می لرزاند تمام وجودم را
و آنگاه
من می مانم و یک دنیا دلتنگی
یک بغل حیرانی
تویی که نیستی و حسرتی عمیق
که بر دلم می ماند
برای نداشتن نگاه گرم مردادی ات
در پس این فصلهای سرد ِ فراق و دلتنگی....
- ۱۴.۱k
- ۰۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط