گرچه بر چشمت جسارت کرده آهو را ببخش

گرچه بر چشمت جسارت کرده آهو را ببخش
گرچه خود را جا زده جای تو شب بو را ببخش

باد فقط یک تار احساس رهایی می کنند
بادهای هرز گرد بوسه بر مو را ببخش

آرزو دارد غلام حلق بر گوشت شود
خوش خیالی های باغ آلبالو را ببخش

دور اگر برداشت دور دستانت بی خیال
بازتاب ماه تو در ماه تو در ماه توست

آینه در آینه پیمان نه تو را ببخش
باخیالت خاطراتی دور پنهان کرده اند

سفسطه بازی سقراط و ارسطو را ببخش
گرچه بر چشمت جسارت کرده آهو را ببخش

بدون مخاطب
دیدگاه ها (۰)

آبی که از این دیده چو خون می ریزد خونیست بیا ببین که چون می...

برای با تو بودنم راه ستاره رفته ام هر سفر ثانیه را من به شم...

از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه شد چشم من،خراب دل و دل خرا...

آشفتگان عشقت گیرم که جمع گردند جمع از کجا توان کرد، دل های پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط