کمرنگ یا پر رنگ برای چند ثانیه تمام پیکر ترمینال جن

۱" کمرنگ یا پر رنگ؟ " برای چند ثانیه تمام پیکر ترمینال جنوب توسط سوز باد شمالی فتح شد. 

فروشنده دوباره پرسید " چای کمرنگ یا پر رنگ؟ " آروم گفتم پر رنگ ... پر رنگ ...

از اون دور دیدمت. سراسیمه و پریشان. 

از دیدن این همه آشفتگی تمام منظره فرارت از خونه واسم تداعی شد. 

نفس نفس می زدی و سعی می کردی در مقابل لجبازی کوله پشتی تا گلو پر مقاومت کنی. 

پرسیدی " ژولیده ام. نه ؟ " لبخند زدم. 

از جیبت یه رژ لب سرخ در آوردی و روی لبت کشیدی. پر رنگ ... پر رنگ ...

مسافر های 7:45 تهران سوار شن. هیچی نمی گفتی. هیچی نمی گفتم. روبروی در اتوبوس ایستادی. 

نگاهم کردی و گفتی: هنوز دوستم داری؟ 

گفتم: پر رنگ ... پر رنگ ...
دیدگاه ها (۲)

موهامو که دید:)وایساد همونجا سر جاش،فک کنم خشکش زده بود:)چشا...

یواشکی دوستش داشتم. میترسیدم از این دوست داشتن باخبر شودو مث...

دنبال بهترین نباش !دنبال یه آدم معمولی باشکه سعی میکنه برات ...

ما در دنیایی زندگی می کنیمکه برای دوست داشتن هیچ کاری نکرده ...

( گناهکار ) ۱۳۱ part ات عصبی خندید درهمین لحظه یون بیول هم س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط