خودش را به آب و آتش میزد که امید به زندگی را باز دوباره ...
خودش را به آب و آتش میزد که امید به زندگی را باز دوباره به او بازگرداند...تک تک حرف هایی که میگفت زیبا و امید بخش بود،جان می بخشید و سرشار از طراوات بود...اما حیف که نمیدانست...او سالهاست که این کلمات آشنا را درک کرده...و هیچ کدام نتوانست اندکی به او امید ببخشد...
- ۱.۹k
- ۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط