ما درس سحر در ره میخانه نهادیم

🌱🍒ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی در این منزل ویرانه نهادیم
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم
در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم
چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر
جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم
المنة للَّه که چو ما بی‌دل و دین بود
آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم
قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم🌱🍒

#حافظ
دیدگاه ها (۱)

🌱🍒جان منست او هی مزنیدشآن منست او هی مبریدشآب منست او نان من...

🌱🍒ماندم در انتظار ببینم چه می شودبی تاب و بیقرار ببینم چه می...

🍒🌱اینکه پرسیدن ندارد حال من را هی نپرسمن که مدتهاست دیگر بی ...

🍒🌱ماه من...وقتی تورا دوست می دارمماه از من طلوع می کند.و تاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط