تنها یک برگ مانده بود
درخت گفت : منتظرت میمانم
برگ گفت: تا بهار خداحافظ
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ
دوستش را فراموش کرده بود....
دیدگاه ها (۰)

گاه اگر از دست ندهى، از دست مى روى.

باید همه‌چی را فراموش کنم، حتی خودم را‌ تا خوابم ببره.

خدا به هرکی خواسته حال بده گفتہ❥ بذار یه ꨄخواهرꨄ بهش بدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط