بیتومنزردترینخاطرهیپاییزم

#بی_تو_من_زردترین_خاطره_ی_پاییزم
و در آن خاطره بر شیب سکوتی لیزم

به چه رویی غزلم بیت بهاران باشد
من که در باور آن خاطره هم پاییزم

همَّتم خواست رود ساز غزل ساز کند
عجز طاقت: تو کجا؟ باش که من برخیزم

قدِّ عقلم نرسد پای تو ای عشق، همین
شده اینگونه که بر دست تو حلق آویزم

ترسم این است اگر وضع عوض،تر نشود
رو به دیروز از آینده ی خود بگریزم...🧢
دیدگاه ها (۲)

#هوا_هوای_شرجی_است_و_باده_باده_ی_ناببه خنده خنده بنوشیم جرعه...

#گاه_نگاهٺ__شب_تر_از_شب_و_لبٺ_از_نگفتن_پُر...🌈

#من_به_صد_درد_مبتلای_توام...🌈

#کار_من_این_است_که_دریا_را_به_آستان_لبان_تو_بیاورمکاری کنم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط