آخرش یک نفر از راه میرسد

آخرش یک نفر از راه می‌رسد
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاست
جبرانِ تمامِ بی انصافی‌ها و شکستن‌ها …
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول می‌کند …
جوری تو را می‌بیند که هیچ کس ندیده …
جوری تو را می‌شنود که هیچ کس نشِنیده …
و جوری روحِ خسته‌ تو را از عشق و محبت اشباع می‌کند
که با وجود او دیگر نه آرزویی می‌ماند برایِ نرسیدن
و نه حسرت و اندوهی برای خوردن …
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:
تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو می‌مانم
حواست باشد!
بعضی آدم‌ها خودِ معجزه‌اند انگار
آمده‌اند تا تو مزه‌ خوشبختی را بچشی
آمده‌اند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمده‌اند که زندگی کنی!!!
دیدگاه ها (۲)

#باز هم مثل هميشه که تنها ميشومديوار اتاق پناهم ميدهدبي پناه...

هیس…حواس تنهایی ام رابا خاطراتباتو بودنپرت کرده ام…بگو کسی ح...

کوچه ای بی عبورم ،شبی بی مهتاب…درد چون هواست و به ناچار میکش...

خوشگلی و زشتی آدما هیچ ربطی به فرم اعضای صورتشون نداره، فقط ...

اخرش یک روزی یک نفر از راه میرسد که بودنش جبران تمام نبودن ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط