رفت و این آشیانه خالی ماند...

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر ازین قافله درماند
وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

از پیش و پس قافله ی عمر میندیش
گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت

ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت

رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت

رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت

این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت

#استاد_هوشنگ_ابتهاج
#خدایش_بیامرزد

چهارشنبه نوزده #مرداد ۱۴۰۱
ساعت بیست و یک : سی و هفت دقیقه
دیدگاه ها (۳)

نامه‌ی به مقصد نرسیده‌ی#محمد_صالح_علاء به #استاد_ابتهاج....خ...

🔻 علی کریمی «کاوه آینده ایران زمین، زن است»

گر نه موشی دزد در انبار ماست ...اکنون بشنو بیان اشعاردر هجو ...

برای #سید_جلال_حسینیکاپیتان عزیز! افتخار پرسپولیس و هواداران...

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست # در میان این و آن فرص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط