تورابینمزبنیاددلمفریادبرخیزد

#تورا‌بینم‌ز‌بنیادِ‌دلم‌فریاد‌برخیزد
ز آبم آتش افروزد، ز خاکم باد برخیزد

چو از سنگین‌دلی‌‌های تو یاد آرم شب هجران
کشم آهی که فریاد از دلِ فولاد برخیزد

نشیند هرکه در بزمِ منِ مسکین به‌صد افسوس
چو برخیزد ز تأثیر ِ مکان ناشاد برخیزد

اگر بر تربتِ فرهاد بنشینم ز هم‌دردی
چو برخیزم فغان از تربتِ فرهاد برخیزد

محبت چیست، باغی بار و برگ او گرفتاری
عجب دارم که سروی زآن چمن آزاد برخیزد

ز بس مشتاق بر فرمان عشقم بر هلاک ِ خود
به‌خون غلطم چو دست و خنجر ِ جلاد برخیزد

ز بس خو کرده با جور و جفایت هرکجا طالب
ز بیدادِ تو تقریبی برآرد، داد برخیزد...
دیدگاه ها (۰)

#بغل‌وا‌کن‌برای‌درد‌که‌درمانی‌ندارد‌عشق...

#دو_سه_خط_شعرِ_فراقی_دو_سه_خط_حالِ_خرابهمه ی دفترِ عشّاق ،چن...

#تب_بوسه‌ایم_از_آن_لب‌_به_غنیمت_است_امشبکه نه آگه‌ام که فردا...

#دوستت_دارم_و_دانم_که_تويي_دشمن_جانم  از چه با دشمن جانم شده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط