" Part-1 "
های گایز
اولین پارت رمان رو نوشتم امید وارم خوشتون بیاد
و اینکه این رمان واقعی نیست و هیچ ربطی به خواننده ها و بازیگر ها نداره و همش یه رمان تخیلی هست.
🎀
ات ویو:
مثل همیشه با الارم گوشیم از خواب ناناسم بیدار شدم
ات: اههههه بازم
پاشدم رفتم سرویس بهداشتی کارای لارمم رو کردم و بدو بدو رفتم اتاق نشستم پشت میز ارایشم و چون امروز قرار بود یه مهمون ویژه بیاد نخواستم مثل بقیه هرزه ها زیاد ارایش کنم پس خیلی معمولی ارایش کردم( نکته: ات از ارایش کردن زیاد خوشش نمیاد) و ساعتو دیدم که شوک وارد شد بهم چون دیرم شده بودددد
ات:: یاااااا من کی اینقدر دیر کردم
ویو: زود از خونه زدم بیرون و بدو بدو رفتم به بار
ات؛ اوه به رسیدمممم
ویو؛ استرس داشتم که نکنه زیادی دیر کردم و مهمونه اومده
رفتم داخل
(جونگمین رئیس اته)
جونگمین؛ اتتتتتت
ات: ب.بله؟(ترسیده)
جونگمین؛ چرا اینقدر دیر کردی مهمونمون الان هاست بیاد
ات: ببخشید قربان
جونگمین: از......
تا میخواست حرفشو بزنه جونگکوک اومد داخل (جونگکوک همون مهمون ویژست)
جونگکوک ویو:
خیلی وقته بار نمیریم با بچه ها پس قرار شده بود امروز با تهیونگ و جیمین و لونا( لونا دوس دختر جیمینه) بریم بار همیشگی که همیشه اونجا میریم بریم .
جونگکوک: اه پس کجا موندن بهتره من برم داخل بلدن راه اومدنو دیگه نا سلامتی ۴ ساله اینجا میایم
و......
بقیه پارت بعدی😊
دوتا لایک بخوره پارت بعدی رو میزارم🎀
فعلا بای خوشگلام🎀
اولین پارت رمان رو نوشتم امید وارم خوشتون بیاد
و اینکه این رمان واقعی نیست و هیچ ربطی به خواننده ها و بازیگر ها نداره و همش یه رمان تخیلی هست.
🎀
ات ویو:
مثل همیشه با الارم گوشیم از خواب ناناسم بیدار شدم
ات: اههههه بازم
پاشدم رفتم سرویس بهداشتی کارای لارمم رو کردم و بدو بدو رفتم اتاق نشستم پشت میز ارایشم و چون امروز قرار بود یه مهمون ویژه بیاد نخواستم مثل بقیه هرزه ها زیاد ارایش کنم پس خیلی معمولی ارایش کردم( نکته: ات از ارایش کردن زیاد خوشش نمیاد) و ساعتو دیدم که شوک وارد شد بهم چون دیرم شده بودددد
ات:: یاااااا من کی اینقدر دیر کردم
ویو: زود از خونه زدم بیرون و بدو بدو رفتم به بار
ات؛ اوه به رسیدمممم
ویو؛ استرس داشتم که نکنه زیادی دیر کردم و مهمونه اومده
رفتم داخل
(جونگمین رئیس اته)
جونگمین؛ اتتتتتت
ات: ب.بله؟(ترسیده)
جونگمین؛ چرا اینقدر دیر کردی مهمونمون الان هاست بیاد
ات: ببخشید قربان
جونگمین: از......
تا میخواست حرفشو بزنه جونگکوک اومد داخل (جونگکوک همون مهمون ویژست)
جونگکوک ویو:
خیلی وقته بار نمیریم با بچه ها پس قرار شده بود امروز با تهیونگ و جیمین و لونا( لونا دوس دختر جیمینه) بریم بار همیشگی که همیشه اونجا میریم بریم .
جونگکوک: اه پس کجا موندن بهتره من برم داخل بلدن راه اومدنو دیگه نا سلامتی ۴ ساله اینجا میایم
و......
بقیه پارت بعدی😊
دوتا لایک بخوره پارت بعدی رو میزارم🎀
فعلا بای خوشگلام🎀
- ۳.۲k
- ۱۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط