هر کجا دیدی غزلی پریشان است
بدان دلی به عالمی حیران است

چو نکو نظر کنی به حال این غزل
که دردی به چشم عاشقی نمایان است

چو میسوزاند ولولهء درد دل عاشق را
گویی که به این درد لبخند نگاری درمان است

چو بیمناک است باغبان به باد خزان
که آخر گلی پَر پَر به دامان است

چو این است مَسلک این عشق
که کار عاشق به مرگ رو به پایان است... 🦋🦋

اصلا دلتنگت نیستم😔💔

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل مندل من داند و من دانم و دل د...

دعا از زبان‌ دیگران زودتر به اجابت میرسددراین شبهای تورانی م...

به جای تاج گل بزرگیکه پس از مرگم برای تابوتم می آوریشاخه ای ...

یک شب که هزار شب نمی‌شود، گره بزن سیاهی موهایت رابه سیاهی شب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط