دوست دارم

دوست دارم
در اين شب دلپذير
عطر تو، چراغ بينایی من شود
و محبوبه شب راهش را گم كند

دوست دارم
شب لرزان از حضورت پايش بلغزد
در چاله‌ای از صدف كه ماهش می‌خوانند
و خنده آفتاب دريا را روشن كند

اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرگاهی غمگين است
و من اين همه را جمع كرده‌ام
چون دلتنگ توام ...!
دیدگاه ها (۰)

ای آن که شده اسم تو انسانبه چه قیمت؟ترویر و طمع، حیله و بهتا...

worse than pain is that you can not tell your pain to no one...

دلا خو کن به تنهایی که از تن‌ ها بلا خیزدسعادت آن کسی دارد ک...

همیشه از نو آغاز کن آن ستایشی را که هرگز دست یافتنی نیست...👇...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط