چند پارتی یونگی{ انتظار شب } پارت ۱۰
×چشامو باز کردم تو اتاق خونه داداشم بود که در باز شد و داداشم سریع اومد بغلم کرد
× چی شده داداش
¥ میگی چی شده بی هوش افتاده بودی تو ماشین
× چی کجا
¥ عمارت شوگ...
× تو منو تعقیب کردی
¥ نمی تونستم خواهر رو تنها بزارم
× .....
¥ قهری اتم قربونت بشم تروخدا
× باشه بابا قهر نیستم .
¥ آخ جون
× داشتم با دادشم حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد اولش حوصله نداشتم جواب بدم ولی ول کن نبود
¥ ات گوشیت رو جواب بده
× اههه باشه
مکالمه:
× بله بفرماید
تهیونگ: ات خودتی
× تهیونگ تو ...
تهیونگ: ات خواهش میکنم به حرفام گوش بده( گریه و داد)
× بگو ( سرد)
تهیونگ: شوگ... نههههههه( عربده) کوکککک نجاتش بده
× چی شده شوگا چی ( بغض)
کوک : ات ته از حال رفته خودتو برسون به برج شوگا میخواد خودکشی کنه( گریه)
× چی میگی ( گریه)
× نفهمیدم چی شد با سرعت کتم رو برداشتم و دویدم سمت ماشین با تمام سرعت میروندم مهم نبود برام چی در انتظارم هست فقدر جون شوگا مهم بود
× رسیدم اعضا گفتن شوگا اونجاست اون نزدیک لبه بود سریع بالا میرفتم از پله ها رسیدم و درو با شتاب باز کردم
_ اون روز سوزی( دختره هست ) بهم گفت ات بهت خیانت کرده و اون میتونه جای اونو برام بگیره باورم نمیشد تمام زندگیم این کارو باهام کرده نمی خواستم کسی جایگزین ات کنم ولی برای انتقام این کارو کردم اون شب که ات فرار کرد...
ویو به اون شب:
_ از بیمارستان رسیدیم خونه که بادیگارد جلومو گرفت و گفت ات فرار کرده وقتی دارد اتاقش رفتم نبود همونجا رو زمین افتادم اشکام شروع به ریختن کرد من عاشقش بود ولی فقدر میخواستم انتقام بگیرم اون بهم خیانت کرده بود
پایان فلش بک :
_ امشب که فهمیدم که تمام اونا دروغ بود دیگه نمی تونستم کاری کنم ات رفت اون رفت پس منم میرم ،به اعضا چیزی نگفتم به سمت برج رفتم لبه برج استادم که سریع تو رسانه ها بخش شد اعضا اومده بودن میتونستم اونارو ببینم ولی همه چیز این بالا کوچیک بود بدون ات کوچیک تر شده بود بارون شدیدی گرفته بود هوا هم مثل من گریش گرفته دستامو باز کردم و آماده پرش بودم که در با شتاب باز شد اون ات بود .
پایان ویو شوگا :
× شوگا( داد)
_ اینجا چیکار میکنی برگرد
× شوگا بچه بازی هارو( سلفه ) بزار کنار بیا بریم
_ من جایی نمیام دنیای بدون تو برام معنا نداره
× شوگا خواهش میکنم باشه برگرد کار اشتباهی انجام نده ( عربده و گریه )
_ ات خیلی دوستت داشتم و خواهم داشت یکی رو بهتر از من پیدا کن من لیاقت تورو نداشتم
ویو ادمین : شوگا دستاشو باز کرد تا بپره که ات جلو پرید و شوگا رو حل داد ولی خودش ههه
× نفهمیدم داره چه اتفاقی میفته پاهام قلف شده بود ولی این شانس ااخرم هست با سرعت پریدم جلو شوگا اونو حل دادم و خودمم ...
_ دستامو باز کردم دیگه تمومه همین که خواستم بپرم به عقب پرت شدم که صدای وحشناکی شنیدم با سرعت بلند شدم ولی ات نبود اتتتتتتتتتتت( عربده) نگاهی به پایان کردم که همه چی تموم شده بود ات جاشو داده بود به من و اون، اون پایین بود ...
همه چی تموم شد تمام خاطرات پاک شد خاطراتی که تکرار نمیشه قدر داشته هاتون رو بدونید یک روزی نیستن
_ سلام شوگاییی حالت چطوره امروز که نیستی برات صبحانه درست کردم ببین میزو یک سوپرایزم دارم بزار آروم بگم من حاملم این ویدئو رو که ببینی حتما باهم حالمون خوبه مگر نه شوگایی کی میای خونه چرا زود کنسرتت تموم نمیشه ولی پیشی من پخش زنده کنسرتت دیدم عالی بود قربونت بشم امشب میزو نگاه چقدر خوشکله همه چی قشنگه با تو قشنگ ترم میشه بوس بهت خدانگهدار پیشی
همه چیز اون رفت اون یک روانی بیش نشد هر شب ویدئو که از اون فرشته بود رو نگاه میکرد ولی خود فرشتش کجا بود 🖤
قدر همه چیزتون رو بدونید یک روزی همه چیز تموم میشه اینو همه میدونیم مرسی که تا آخر با من بودید غمگین بود درسته ولی ( شادشم میزارم نمیخوام افسرده بشید )
دوستتون دارم تنکیو بای بای تا رمان بدی👋🏻😭🖤💔
ادامه دارد🌃🖤 ( یک آهنگ گذاشتم نگاه کن )
× چی شده داداش
¥ میگی چی شده بی هوش افتاده بودی تو ماشین
× چی کجا
¥ عمارت شوگ...
× تو منو تعقیب کردی
¥ نمی تونستم خواهر رو تنها بزارم
× .....
¥ قهری اتم قربونت بشم تروخدا
× باشه بابا قهر نیستم .
¥ آخ جون
× داشتم با دادشم حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد اولش حوصله نداشتم جواب بدم ولی ول کن نبود
¥ ات گوشیت رو جواب بده
× اههه باشه
مکالمه:
× بله بفرماید
تهیونگ: ات خودتی
× تهیونگ تو ...
تهیونگ: ات خواهش میکنم به حرفام گوش بده( گریه و داد)
× بگو ( سرد)
تهیونگ: شوگ... نههههههه( عربده) کوکککک نجاتش بده
× چی شده شوگا چی ( بغض)
کوک : ات ته از حال رفته خودتو برسون به برج شوگا میخواد خودکشی کنه( گریه)
× چی میگی ( گریه)
× نفهمیدم چی شد با سرعت کتم رو برداشتم و دویدم سمت ماشین با تمام سرعت میروندم مهم نبود برام چی در انتظارم هست فقدر جون شوگا مهم بود
× رسیدم اعضا گفتن شوگا اونجاست اون نزدیک لبه بود سریع بالا میرفتم از پله ها رسیدم و درو با شتاب باز کردم
_ اون روز سوزی( دختره هست ) بهم گفت ات بهت خیانت کرده و اون میتونه جای اونو برام بگیره باورم نمیشد تمام زندگیم این کارو باهام کرده نمی خواستم کسی جایگزین ات کنم ولی برای انتقام این کارو کردم اون شب که ات فرار کرد...
ویو به اون شب:
_ از بیمارستان رسیدیم خونه که بادیگارد جلومو گرفت و گفت ات فرار کرده وقتی دارد اتاقش رفتم نبود همونجا رو زمین افتادم اشکام شروع به ریختن کرد من عاشقش بود ولی فقدر میخواستم انتقام بگیرم اون بهم خیانت کرده بود
پایان فلش بک :
_ امشب که فهمیدم که تمام اونا دروغ بود دیگه نمی تونستم کاری کنم ات رفت اون رفت پس منم میرم ،به اعضا چیزی نگفتم به سمت برج رفتم لبه برج استادم که سریع تو رسانه ها بخش شد اعضا اومده بودن میتونستم اونارو ببینم ولی همه چیز این بالا کوچیک بود بدون ات کوچیک تر شده بود بارون شدیدی گرفته بود هوا هم مثل من گریش گرفته دستامو باز کردم و آماده پرش بودم که در با شتاب باز شد اون ات بود .
پایان ویو شوگا :
× شوگا( داد)
_ اینجا چیکار میکنی برگرد
× شوگا بچه بازی هارو( سلفه ) بزار کنار بیا بریم
_ من جایی نمیام دنیای بدون تو برام معنا نداره
× شوگا خواهش میکنم باشه برگرد کار اشتباهی انجام نده ( عربده و گریه )
_ ات خیلی دوستت داشتم و خواهم داشت یکی رو بهتر از من پیدا کن من لیاقت تورو نداشتم
ویو ادمین : شوگا دستاشو باز کرد تا بپره که ات جلو پرید و شوگا رو حل داد ولی خودش ههه
× نفهمیدم داره چه اتفاقی میفته پاهام قلف شده بود ولی این شانس ااخرم هست با سرعت پریدم جلو شوگا اونو حل دادم و خودمم ...
_ دستامو باز کردم دیگه تمومه همین که خواستم بپرم به عقب پرت شدم که صدای وحشناکی شنیدم با سرعت بلند شدم ولی ات نبود اتتتتتتتتتتت( عربده) نگاهی به پایان کردم که همه چی تموم شده بود ات جاشو داده بود به من و اون، اون پایین بود ...
همه چی تموم شد تمام خاطرات پاک شد خاطراتی که تکرار نمیشه قدر داشته هاتون رو بدونید یک روزی نیستن
_ سلام شوگاییی حالت چطوره امروز که نیستی برات صبحانه درست کردم ببین میزو یک سوپرایزم دارم بزار آروم بگم من حاملم این ویدئو رو که ببینی حتما باهم حالمون خوبه مگر نه شوگایی کی میای خونه چرا زود کنسرتت تموم نمیشه ولی پیشی من پخش زنده کنسرتت دیدم عالی بود قربونت بشم امشب میزو نگاه چقدر خوشکله همه چی قشنگه با تو قشنگ ترم میشه بوس بهت خدانگهدار پیشی
همه چیز اون رفت اون یک روانی بیش نشد هر شب ویدئو که از اون فرشته بود رو نگاه میکرد ولی خود فرشتش کجا بود 🖤
قدر همه چیزتون رو بدونید یک روزی همه چیز تموم میشه اینو همه میدونیم مرسی که تا آخر با من بودید غمگین بود درسته ولی ( شادشم میزارم نمیخوام افسرده بشید )
دوستتون دارم تنکیو بای بای تا رمان بدی👋🏻😭🖤💔
ادامه دارد🌃🖤 ( یک آهنگ گذاشتم نگاه کن )
- ۱۷.۷k
- ۱۱ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط