فقط یه دهه شصتیه که میتونه خاطره سازی کنه با این کلیپ بی

فقط یه دهه شصتیه که میتونه خاطره سازی کنه با این کلیپ! بیخود نبود وحشت داشتیم از حموم، حموم نبود غسال خونه بود. تازه سوسک داشت قد گنجشک

میرفتیم تو حموم، یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما! اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود! یه عر میزدیم از سوزش، مامانمون میزد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر ذلیل مُرده!

بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، یا با صابون نخل میفتاد به جونمون، تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد! یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!

بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داره لونه ی شپشا را سمپاشی میکنه!

جانگداز ترینش کیسه کشیدن بود! دو لایه از پوستمونو بر میداشتن، فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن

بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن، یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش. از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده...
#نوستالژی
دیدگاه ها (۴)

تو را شبیه روزهای تابستانهمان‌ طور گرم گرمو همان‌ طور طولانی...

توی بچگی یه دوربین داشتیم که هر چند وقت یه بار باهاش عکس می ...

پای ثابت حرف هاش ام...با قصه هاش دلم کوک میزنه به اون قدیما....

به خود قول داده‌بودم بت نسازم دیگر از چیزیولی با غفلتی حتی ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط