مَرا ببوس، تا جایی که لبانِ سُرخت، به سیاهی رز کبود شوند که ...

من هیچ زمان نمیدانستم عشق چیست... تا زمانی که چشم هایت را دی...

میترسم که بری؛ بدون اینکهِ حتی صدایِ رفتنت رو بشنوم! 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍...

☆سفری به دزیره☆_ژنرال... مردم این شهر تاحالا ناپلئونی به زیب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط