اگر نو بهاری ببینیم باز

اگر نو بهاری ببینیم باز
که بر سبزه زاری نشینیم باز

به شادی بسی می‌ بنوشیم خوش
به مستی بسی گل بچینیم باز

سر از پوست چون گل برون آوریم
که چون غنچه در پوستینیم باز

زمستان هجران به پایان بریم
بهار وصالی ببینیم باز

چو دیوانگان رخ به عشق آوریم
پری چهره‌ای بر گزینیم باز

بگو محتسب را که: بر نام ما
قلم کش، که بی‌عقل و دینیم باز

نبودست ما را ز عشقی گریز
برین بوده‌ایم و برینیم باز

که آن بی‌ قرین را خبر می‌ برد؟
که با درد عشقت قرینیم باز

بسی آفرین بر من و صادقی!
که نیکو حدیث آفرینیم باز...🌸❤

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟که در جمال تو دیدم کمال صن...

شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداریرخت نوروز و دیدار تو عید ...

ای خوشا مستانه سر درپای دلبر داشتندل تهی از خوب و زشت چرخ اخ...

منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم منو بخشیدی و من چشمامو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط