اژهای مردم عزیز پولتان را دست هرکسی ندهید و مواظب باشی
اژهای: مردم عزیز! پولتان را دست هرکسی ندهید و مواظب باشید سرتان کلاه نرود/خبر
حرف درستیه ولی چطور اینهمه موسسه و سایت و...فعالند و از مردم کلاهبرداری میکنن
تبلیغات رسمی هم میکنن و تا پول مردم رو نبرند
هیچ اقدامی نمیشه!
نقل است:
مردی به دربار خان زند ميرود و با ناله و فرياد می خواهد تا كريمخان را ملاقات كند، سربازان مانع ورودش ميشوند!
خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چيست؟
پس از گزارش سربازان به خان؛ وی دستور می دهد كه مرد را به حضورش ببرند.
مرد به حضور خان زند می رسد و کريم خان از وی می پرسد: چه شده است چنين ناله و فرياد می كنی؟ مرد با درشتی می گويد: دزد ، همه اموالم را برده و الان هيچ چيزی در بساط ندارم!
کریم خان می پرسد: وقتی اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودی؟!
مرد می گويد: من خوابيده بودم!
خان می گويد: خب چرا خوابيدی كه مالت را ببرند؟
مرد می گويد: من خوابيده بودم، چون فكر می كردم تو بيداری!
خان بزرگ زند لحظه ای سكوت می كند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر می گويد: اين مرد راست می گويد ما بايد بيدار باشيم.
حرف درستیه ولی چطور اینهمه موسسه و سایت و...فعالند و از مردم کلاهبرداری میکنن
تبلیغات رسمی هم میکنن و تا پول مردم رو نبرند
هیچ اقدامی نمیشه!
نقل است:
مردی به دربار خان زند ميرود و با ناله و فرياد می خواهد تا كريمخان را ملاقات كند، سربازان مانع ورودش ميشوند!
خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چيست؟
پس از گزارش سربازان به خان؛ وی دستور می دهد كه مرد را به حضورش ببرند.
مرد به حضور خان زند می رسد و کريم خان از وی می پرسد: چه شده است چنين ناله و فرياد می كنی؟ مرد با درشتی می گويد: دزد ، همه اموالم را برده و الان هيچ چيزی در بساط ندارم!
کریم خان می پرسد: وقتی اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودی؟!
مرد می گويد: من خوابيده بودم!
خان می گويد: خب چرا خوابيدی كه مالت را ببرند؟
مرد می گويد: من خوابيده بودم، چون فكر می كردم تو بيداری!
خان بزرگ زند لحظه ای سكوت می كند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر می گويد: اين مرد راست می گويد ما بايد بيدار باشيم.
- ۱.۴k
- ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط