پرنس کیم

پرنس کیم
پارت شونزده
_________
ویو ته
کوک@: خوبه که عقلت رو به کار انداختی
توی رستوران نشسته بودیم و در حال خوردن غذا بودیم که کوک گفت
@چجوری میخوای قاتل ا.ت رو پیدا کنیم ؟!
_اول میریم پیش سوکجین
@سوکجین؟!
_اره کیم سوکجین الان فرمانده محافظان سلطنتی هست ولی قبلا دستیار و دست راست ا.ت بود که از بچگی با ا.ت دوست بودن و ا.ت همیشه برای کار هاش نظر اون رو هم می‌پرسید
...کوک بلند شد
@پس بریم دیگه
_یاا گشنمه بزار غذا بخورم
@باشه بخور
پرش زمانی*
#جین: خب کار داشتید قربان
_از ا.ت خبر داری ؟!
#چیشد؟!... قربان ا.ت مرده
@میدونیم ببین ما دنبال قاتل ا.ت هستیم ...البته نباید به کسی بگی .....تو آخرین بار ا.ت رو کی دیدی ؟! چیزی بهت نگفت؟!
#من روز قبل گم شدن ا.ت دیدمش ...چیزی بهم نگفت ولی خیلی ناراحت و عصبانی بود ...طوری که پنج تا سرباز رو اخراج کرد بدون دلیل ...
_اها
داشتند میرفتن که گفت
#منم میتونم بهتون کمک کنم ...اون دوست من بود و خیلی بابت این موضوع ناراحتم که نیست
_@باشه
ویو ات
تو اتاق نشسته بود الان دو هفته بود که من اینجا بودم باید بگم جیمین خیلی پسر خوبیه ...قطعا اگر کس دیگه ای رو دوست نداشتی عاشقش میشدی ....اون خیلی مهربون و خوش قلبه (معلومه که خوش قلبه عع)
تو افکارم بودم که جیمین اومد داخل
#هی ا.ت یه نامه از طرف کره اومده
نامه رو گرفتم
+ا،این ...این نامه از طرفه امپراطور هست
سریع نامه رو باز کردم اما با خواندنش دلم نمی‌خواست اصلا بازش کنم
.ت؟! چیزی شده؟!
+امپراطور گفت ...گفت باید تا دو سال دیگه هم اینجا بمونم
#چ،چی؟! اما مگه نگفتی که...هیچی ولش کن ...ا.ت عزی...نه یعنی غصه نخور به خدا این دو سال هم خیلی زود میگذره و خاطره میشه ...میتونی برگردی پیش دوستات هوم؟!
+نمیدونم ...میشه بری بیرون ؟!
#چ،چی؟!
+ببخشید که دارم از اتاقی که در اصل مال توعه بیرونت میکنم
#نه نه مشکلی نیست ا.ت ...راحت باش
ویو ته
تو دفتر بایگانی ها بودیم که با کلی پول و رشوه تونستیم واردش بشیم چون اینجا فقط پدرم میتونه بیاد ...داشتم پرونده ا.ت رو نگاه میکردم ...اینجا به خاطر حقوق و این جور چیز ها ساعت هایی که با یه نفر ملاقات داشتند و ورود و خروج از قصر رو مینویسند
داشتم پرونده رو میخوندم که...
نظر یادت نره رفیق!!
ببخشید اگر کم شده بود برنامه ای که داخلش فیک می‌نویسم به روزرسانی میخواد و همه سایت ها لینک دانلودش رو برداشتن نمی‌ تونم دانلود کنم :)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
دیدگاه ها (۱۲)

دختر کیم پارت ششم ________________ویو ا.ت تو خونه نشسته بودم...

دختر کیم پارت هفت _ویو ا.ت(این قسمت اسمات هست برای خواندن اس...

پرنس کیم پارت پونزده ________ویو کوک بیرون اتاق وایستاده بود...

دختر کیم پارت پنجم_______ویو سوجون سعی کرد از خواب بلندش کنه...

³³ساعت ۶ (ب.ظ) از مطبم رفتم بیرون ماشین جونگکوک دیدمبا خوشحا...

پارت ۶۸ فیک ازدواج مافیایی

⁴¹یک ماه بعد ا/ت ا/ت: جونگکوک کوک: جان ا/ت: من تو این برگه ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط