تلخترین قسمت داستانمون این بود که من رفتم و میدونستم د

تلخ‌ترین قسمتِ داستانمون این بود که من رفتم و می‌دونستم دنبالم نمی‌گردی. من نبودم و جایِ خالیم و هیچوقت حس نکردی. من مردم و تو دلتنگ نشدی. میدونی من همیشه بودم با این‌که‌ تظاهر به رفتن کردم. ولی تو واقعا رفتی و واقعا نبودی...
دیدگاه ها (۱)

سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلّ...

سپس به همان چیزی که بودم برگشتم:«یک سکوت طولانی، اجتناب از گ...

‏نیاز دارم برگردم به روزی که ؛ دو تا غریبه بودیمو زخمت رو تن...

رابطه خیلی عجیبی هست بین بخشیدن و علاقه...از سر علاقه آدمی ر...

ادا𝅥مـ؁ᰰ᷒ ࣭ خرســی ࣪ᩘ ࣭ ‌‌ :درود بر شما ، امیدوارم حال دلتون...

قهوه تلخ پارت ۴۷ویو چویا باورم نمیشد، هنوز تو شوک بودم.دازای...

پارت ۲۵:ویو جیمین: وقتی خودش بوسم کرد از خوشحالی و ذوقم نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط