تکپارتی تهیونگ وقتی میفهمی مافیاست
تکپارتی تهیونگ «وقتی میفهمی مافیاست»
خسته وارد خونه شد چراغ ها خاموش بود و این نشونه این بود که ا.ت خابه
Taehyung: هوفف چطور باید بهش بگم
A.t: اومدی
Taehyung: تو.... هنوز بیداری*تعجب
A.t: خب... اره ساعت ۲نصفه شبه من میترسیدم
Taehyung: اوه.. بیب مگه نگفتم اون چشای نازتو اذیت نکن! الانم برو بخاب
A.t: نه! تا وقتی نفهمم چرا دیر میای نمیخابTaehyung: ا.ت! اعصابمو فاکی نکن ما باهم حرف زدیم*کلافه
A.t: حرف؟ دقیقا چه حرفی؟ هی میخام
بیام سرکاتو ببینم که یه بهونه میاری! د خب بگو مثلا ما دوساله داریم باهم زندگی میکنیم
Taehyung: ببین ا.ت شغل من فراتر از اونی که فکر میکنیه! پس تمومش کن
A.t; عه!باشه! بیا طلا_
«با سوزشی که ا.ت سمت راست صورتش حس کرد حرفش نصف نیمه موند»
Taehyung: خفه شو! تو مال منی و تا ابد میمونی پس دهنتو ببند ا.ت
A.t: ت...تو الان دست رو من بلند کردی؟
Taehyung: ا.ت عزیزم
A.t: ساکت شو! به خاطر اینکه من شغلتو پرسیدم همچنین میکنی؟
Taehyung:-ا.ت بیبی گرلم ببخشی
A.t: نه...نه عمراا
Taehyung: میخای بدونی شغل من چهههه باشههه منن مافیامممم همونن بانددد گاددفادررر میفهمییی ا.تتتت خیالتتت راحتت شددد*عربده*
A.t: چیمیگی تهیونگ*خنده عصبی
«تهیونگ تو مبل چرمی که روبروی تلویزیون بود نشست و سیگارش و روشن کرد و پوکی ازش کشید»
Taehyung: شغلمو مگه نمیخاستی؟ گفتم دیگه
A.t: م..من با تو نمیتونم زندگی کنم اصلاا
Taehyung: هی هی ا.تم! اگه تو برای من نباشی نباید برای هیچکسی باشی! هوم؟
«ا.ت به سرعت سمت در رفت و ناگهان دردی سمت قلبش احساس کرد»
Taehyung: اومم نمیخاستم به قلبت بزنم دارلینگم.. ولی خوب خورد تو هدف!؛تو فقط!برای منی! فقط برای من.!
حوصلم سر رفته بود، اگه بد شد ببخشید
بوس💓
خسته وارد خونه شد چراغ ها خاموش بود و این نشونه این بود که ا.ت خابه
Taehyung: هوفف چطور باید بهش بگم
A.t: اومدی
Taehyung: تو.... هنوز بیداری*تعجب
A.t: خب... اره ساعت ۲نصفه شبه من میترسیدم
Taehyung: اوه.. بیب مگه نگفتم اون چشای نازتو اذیت نکن! الانم برو بخاب
A.t: نه! تا وقتی نفهمم چرا دیر میای نمیخابTaehyung: ا.ت! اعصابمو فاکی نکن ما باهم حرف زدیم*کلافه
A.t: حرف؟ دقیقا چه حرفی؟ هی میخام
بیام سرکاتو ببینم که یه بهونه میاری! د خب بگو مثلا ما دوساله داریم باهم زندگی میکنیم
Taehyung: ببین ا.ت شغل من فراتر از اونی که فکر میکنیه! پس تمومش کن
A.t; عه!باشه! بیا طلا_
«با سوزشی که ا.ت سمت راست صورتش حس کرد حرفش نصف نیمه موند»
Taehyung: خفه شو! تو مال منی و تا ابد میمونی پس دهنتو ببند ا.ت
A.t: ت...تو الان دست رو من بلند کردی؟
Taehyung: ا.ت عزیزم
A.t: ساکت شو! به خاطر اینکه من شغلتو پرسیدم همچنین میکنی؟
Taehyung:-ا.ت بیبی گرلم ببخشی
A.t: نه...نه عمراا
Taehyung: میخای بدونی شغل من چهههه باشههه منن مافیامممم همونن بانددد گاددفادررر میفهمییی ا.تتتت خیالتتت راحتت شددد*عربده*
A.t: چیمیگی تهیونگ*خنده عصبی
«تهیونگ تو مبل چرمی که روبروی تلویزیون بود نشست و سیگارش و روشن کرد و پوکی ازش کشید»
Taehyung: شغلمو مگه نمیخاستی؟ گفتم دیگه
A.t: م..من با تو نمیتونم زندگی کنم اصلاا
Taehyung: هی هی ا.تم! اگه تو برای من نباشی نباید برای هیچکسی باشی! هوم؟
«ا.ت به سرعت سمت در رفت و ناگهان دردی سمت قلبش احساس کرد»
Taehyung: اومم نمیخاستم به قلبت بزنم دارلینگم.. ولی خوب خورد تو هدف!؛تو فقط!برای منی! فقط برای من.!
حوصلم سر رفته بود، اگه بد شد ببخشید
بوس💓
- ۳.۸k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط