سوخت بندر سوخت ان تکه از وجودم که از سرور پرورده بودمش

سوخت بندر، سوخت ان تکه از وجودم که از سرور پرورده بودمش.
گُر گرفت خاطرات و لبخند ها خشکید در قاب ها، بغض ها ترکید و شکست قلب ها..
اینک بندرم، غصه هایت را با ما تقسیم کن، ما اینجاییم.
دیدگاه ها (۰)

و باز هم شب از راه میرسد،به آسمان خیره میشوم و میگویم: امشب ...

خداوندگارا، این غم که میگویم دو حرفی بیش نیست، اما نمیدانی چ...

شب در بالین خود میگریستیم و صبح روز بعد به این فکر میکردیم ک...

زندگی یک اثر هنری است، نه یک مسئله ی ریاضی!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط