میخواستن عقد کنن ولی به خاطر انفجار پیجرها داماد چشم و

می‌خواستن عقد کنن ولی به خاطر انفجار پیجرها، داماد، چشم و دست‌هاشو از دست می‌ده.
زنگ می‌زنن به پدر عروس که قرار عقد رو لغو کنن، عروس پشت تلفن داد می‌زنه:

تا قبل این، می‌خواستم زنش بشم، الان می‌خوام کنیزش بشم💔
دیدگاه ها (۰)

🔻اسمش #هانی_بدران هست. #متخصص_قلب در #غزه. معروفه که همیشه ب...

♨️💔 آخرین درخواست #شهید #لبنانی از #حضرت_آقا قـبل از #شهادت

#نماز_صبح بهره اش برای #امام_حسین_علیه_السلام هست.حواسمان ب...

اگه کلیپ به دلتون چسبید ممنون میشم ویژه پیشنهادش بدید.

شاگرد انتقالی پارت ۶۰

#Gentlemans_husband#season_Third#part_245_چرا... چیزی شده؟ +...

#رویای #جوانی #پارت-۶خیلی عصابم خورد شد . یونگی اومد و گفت :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط