میخوام چند روزی از چشمِ تموم شهر پنهون شم
برم هم صحبت خاک و رفیق عطرِ بارون شم
میخوام از پاکی چشمه ، یه جسم تازه بردارم
میخوام چند روزی روحم رو به دست باد بسپارم
من به آفتاب یه سلامِ تازه میدم
جا میزارم این روزای بی فروغو
یه سفر رهایی از دلهره میخوام
از طبیعت یکمی خاطره میخوام
دیگه خستم از حصارِ دود و آهن

نفسم تنگه یکم پنجره میخوام....
دیدگاه ها (۰)

در بازی زندگیگاهی پیروز می شویمگاهی شکست می خوریمدر هر دو حا...

گاهی عشق در زندگی ماتنها نوری است که در تاریکی می‌درخشد....

سوگند با صدای زیبای خودش آهنگ ایرج مهدیان رو باز خوانی میکنه...

*اشعار فروغ فرخ زاد*ک باعث حیرت مجری های برنامه شد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط