میخوام چند روزی از چشمِ تموم شهر پنهون شم
برم هم صحبت خاک و رفیق عطرِ بارون شم
میخوام از پاکی چشمه ، یه جسم تازه بردارم
میخوام چند روزی روحم رو به دست باد بسپارم
من به آفتاب یه سلامِ تازه میدم
جا میزارم این روزای بی فروغو
یه سفر رهایی از دلهره میخوام
از طبیعت یکمی خاطره میخوام
دیگه خستم از حصارِ دود و آهن
نفسم تنگه یکم پنجره میخوام....
برم هم صحبت خاک و رفیق عطرِ بارون شم
میخوام از پاکی چشمه ، یه جسم تازه بردارم
میخوام چند روزی روحم رو به دست باد بسپارم
من به آفتاب یه سلامِ تازه میدم
جا میزارم این روزای بی فروغو
یه سفر رهایی از دلهره میخوام
از طبیعت یکمی خاطره میخوام
دیگه خستم از حصارِ دود و آهن
نفسم تنگه یکم پنجره میخوام....
- ۶.۹k
- ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط