دلتنگتم مادرم
دلتنگتم مادرم،
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهوارهء من؟!
همون گهوارهای که خاطرم نیست
همون امنیت حقیقی و راست
همونجايی که شاهزادهء قصه
همیشه دختر فقیرو میخواست
همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولی خیلی بزرگتر
نه ترس سایه بود، نه وحشت باد
نه من گم میشدم، نه یک کبوتر
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهوارهء من؟!
نگو بزرگ شدم، نگو که تلخه!
نگو گریه دیگه به من نمیاد
بیا منو ببر، نوازشم کن
دلم آغوش بیدغدغه میخواد
تو این بستر پاییزی مسموم
که هر چی نفس سبزه، بُریده
نمیدونه کسی چه سخته موندن
مث برگ روی شاخهء تکیده.....
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهوارهء من؟!
همون گهوارهای که خاطرم نیست
همون امنیت حقیقی و راست
همونجايی که شاهزادهء قصه
همیشه دختر فقیرو میخواست
همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولی خیلی بزرگتر
نه ترس سایه بود، نه وحشت باد
نه من گم میشدم، نه یک کبوتر
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهوارهء من؟!
نگو بزرگ شدم، نگو که تلخه!
نگو گریه دیگه به من نمیاد
بیا منو ببر، نوازشم کن
دلم آغوش بیدغدغه میخواد
تو این بستر پاییزی مسموم
که هر چی نفس سبزه، بُریده
نمیدونه کسی چه سخته موندن
مث برگ روی شاخهء تکیده.....
- ۶.۶k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط