دلتنگتم مادرم

دلتنگتم مادرم،
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهوارهء من؟!

همون گهواره‌ای که خاطرم نیست
همون امنیت حقیقی و راست
همون‌جايی که شاهزادهء قصه
همیشه دختر فقیرو می‌خواست

همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولی خیلی بزرگ‌تر
نه ترس سایه بود، نه وحشت باد
نه من گم می‌شدم، نه یک کبوتر

دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهوارهء من؟!

نگو بزرگ شدم، نگو که تلخه!
نگو گریه دیگه به من نمیاد
بیا منو ببر، نوازشم کن
دلم آغوش بی‌دغدغه می‌خواد

تو این بستر پاییزی مسموم
که هر چی نفس سبزه، بُریده
نمی‌دونه کسی چه سخته موندن
مث برگ روی شاخهء تکیده.....
دیدگاه ها (۲۹)

راستی خونه ی مادر بزرگ کجاست؟!خونه ی قدیمی مادر بزرگ با فرش ...

😔😔😔آه ای خدا...

معمولا اونی که با تنهاییش حال میکنه، با یه آدم تو دلش داره ز...

آدمی که دستش بریده شده می‌تونه از درد بنویسه اما، اونی که دس...

کپشن خیلی بیش از حد مهم☆خانم گفت:مگه اونا برات چیکار کردن که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط