پناه بر خدا چه کردن با دل مولامون
🖤پناه بر خدا چه کردن با دل مولامون
اين سخن از شدّت ناراحتى امام علی عليه السلام از کارشکنى هاى گروهى از امّت و آزارهايى که در صحنه هاى مختلف به آن حضرت داده اند، پرده بر مى دارد و اين نخستين بار نيست که امام(عليه السلام) از مردم شکايت مى کند، بلکه در خطبه هاى متعدّدى از «نهج البلاغه» نظير اين معنا با عبارات ديگرى ديده مى شود که همگى حکايت مى کند، گروهى از اصحاب آن حضرت، نه تنها مقامش را نشناختند و حرمتش را پاس نداشتند، بلکه از انواع اذيّت ها و آزارها فروگذار ننمودند.
شايد کمتر در طول تاريخ بتوانيم برگزيده اى از «اولياءاللّه» را پيدا کنيم که در مدّت کوتاه حکومتش، با اين همه خصومت، دشمنى، کارشکنى، سرکشى و آزار و نامهربانى، رو به رو شده باشد. هم در آن مدّت طولانى بيست و پنج سالى که امام(عليه السلام) خانه نشين بود، و هم در دوران کوتاه حکومتش، دائماً بر ضدّ او کارشکنى مى کردند و به طور روزافزونى حضرتش را آزار مى دادند;
چرا که در دوران خلفا - مخصوصاً خليفه سوم - به انحرافاتى، از جمله حيف و ميل در بيت المال و سپردن مقامات بدست نااهلان، عادت کرده بودند و امام(عليه السلام) مى خواست آنها را به مسير اسلام و راه و رسم پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و اجراى حق و عدالت بازگرداند; ولى اين داروى شفابخش، چنان در کام آنها تلخ بود که گاه نزديکترين آنها نيز تحمّلش را نداشتند و لذا مى توان گفت: دوران حکومت امام(عليه السلام)، مملوّ از طوفانها و حوادث تلخ و پى در پى بود.
چرا در اين مکاشفه روحانى، پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) دستور نفرين مى دهد، در حالى که آن حضرت، «رحمةٌ للعالَمين» بود؟
اين به خاطر آن است که گاه ناسپاسى و طغيانگرى گروهى از مردم، به جايى مى رسد که تمام روزنه هاى رحمت را به روى خود مى بندند و جايى جز براى عذاب و سلب نعمت باقى نمى ماند. در چنين مواردى، نفرين، عين حکمت است. به همين دليل در تاريخ انبيا مى خوانيم که با تمام صبر و شکيبايى و لطف و رحمتى که داشتند، گاه راه را منحصر به نفرين مى ديدند; همان گونه که نوح پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از «نهصد و پنجاه سال!» تبليغ و روشنگرى و هدايت، چاره اى جز نفرين نديد
#خدا #الله #امام_علی #دنیا #مرگ #نماز
اين سخن از شدّت ناراحتى امام علی عليه السلام از کارشکنى هاى گروهى از امّت و آزارهايى که در صحنه هاى مختلف به آن حضرت داده اند، پرده بر مى دارد و اين نخستين بار نيست که امام(عليه السلام) از مردم شکايت مى کند، بلکه در خطبه هاى متعدّدى از «نهج البلاغه» نظير اين معنا با عبارات ديگرى ديده مى شود که همگى حکايت مى کند، گروهى از اصحاب آن حضرت، نه تنها مقامش را نشناختند و حرمتش را پاس نداشتند، بلکه از انواع اذيّت ها و آزارها فروگذار ننمودند.
شايد کمتر در طول تاريخ بتوانيم برگزيده اى از «اولياءاللّه» را پيدا کنيم که در مدّت کوتاه حکومتش، با اين همه خصومت، دشمنى، کارشکنى، سرکشى و آزار و نامهربانى، رو به رو شده باشد. هم در آن مدّت طولانى بيست و پنج سالى که امام(عليه السلام) خانه نشين بود، و هم در دوران کوتاه حکومتش، دائماً بر ضدّ او کارشکنى مى کردند و به طور روزافزونى حضرتش را آزار مى دادند;
چرا که در دوران خلفا - مخصوصاً خليفه سوم - به انحرافاتى، از جمله حيف و ميل در بيت المال و سپردن مقامات بدست نااهلان، عادت کرده بودند و امام(عليه السلام) مى خواست آنها را به مسير اسلام و راه و رسم پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و اجراى حق و عدالت بازگرداند; ولى اين داروى شفابخش، چنان در کام آنها تلخ بود که گاه نزديکترين آنها نيز تحمّلش را نداشتند و لذا مى توان گفت: دوران حکومت امام(عليه السلام)، مملوّ از طوفانها و حوادث تلخ و پى در پى بود.
چرا در اين مکاشفه روحانى، پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) دستور نفرين مى دهد، در حالى که آن حضرت، «رحمةٌ للعالَمين» بود؟
اين به خاطر آن است که گاه ناسپاسى و طغيانگرى گروهى از مردم، به جايى مى رسد که تمام روزنه هاى رحمت را به روى خود مى بندند و جايى جز براى عذاب و سلب نعمت باقى نمى ماند. در چنين مواردى، نفرين، عين حکمت است. به همين دليل در تاريخ انبيا مى خوانيم که با تمام صبر و شکيبايى و لطف و رحمتى که داشتند، گاه راه را منحصر به نفرين مى ديدند; همان گونه که نوح پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از «نهصد و پنجاه سال!» تبليغ و روشنگرى و هدايت، چاره اى جز نفرين نديد
#خدا #الله #امام_علی #دنیا #مرگ #نماز
- ۲.۰k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط