🍒🌱شب ، ساعت ابری مرا داد به تو
افتاد نگاه خسته ی باد به تو
باران زد و خیس شد تن خاطره ها ...
باران زد و باز یادم افتاد به تو🍒🌱


((ایرج زبردست))
دیدگاه ها (۷)

دلنوشته های من

🌱🍒هر چه این احساس را در انزوا پنهان کندمی‌تواند از خودش تا ک...

🍒مثل «فروغ» دلخوش یک شام تیره ام                            ...

🌱🍒جلوی من حرکت نکن ، من پیروی نمی کنمپشت سر من حرکت نکن ، من...

...آذرماه، چه زود آمدیی؟ با آن نفس‌های سردبا خودت خاطره‌ها ر...

من گرفتار شبم در پی ماه آمده امسیب را دست تو دیدم به گناه آم...

می رقصم و با درد می خوانم آغوش این آدم فروشی نیست آدم فروش خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط