میدونی جانانم

میدونی جانانم ؟
دلم شده حیاط خلوته پاییز ...
واسه همینه تا نگات میکنم دلم میریزه ، خاصیت پاییزه وگرنه که مام ندید پدید نیستیم ،
تا چشم کار میکنه آدمای جور واجور ریخته بیرون و از جولوی چشمام رژه میرن. 
رنگا رنگن مثل برگای کف خیابون.
ولی عادت کردم به آب و هوای تو ،
عادت کردم به خنده هات
وقتی میخندی میشم یه درخت که انگاری یکی تکون تکونش میده ،
یهو توی دلم همه چی میریزه...
توام کیف میکنی و میری ،
ولی یروز تموم میشه ، دیگه برگی سلام وعرض شاخه های تنم نمیمونه واس ریختن ،ای کاش بیای و بمونی تا نرسه اونروز  ...

هرنقدر پیس اخلاقم دا اولسا اولورم سنن اوتور نازلی نگارم💐🫂🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

نـــاز چشمـــانِ خـمــارِ تـــو خــریــدن داردســاحــلِ چــه...

باور ڪنتو را پنهان خواهم ڪرددر آنچه ڪه نوشته‌امدر نقاشی‌هاو ...

در چشمان زیبایت عرق شدم در نگاه پر از شعر شکوه تو محو خواهم ...

یک نفر برای اینکه عاشقانه بوسه‌ای بر گونه‌اش بنشانمیک نفر بر...

در آخرین نامه برایش نوشتم:دلم با رفتن نبود، اما راهِ دیگری ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط