حالا آنقدر آمدنِ پاییز را
در بوق و کَرنا کنید
تا این دلتنگیِ بی‌پدر
بیدار شود...

💫اسرارِ غمش گفتم در سینه نگهدارم
رسوای جهانم کرد این رنگ پریدنها💫

#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه_های_یاس
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

خاکِ غارت‌ پرورِ این ویرانه‌ایمهرکه آمد اندکی ما را پریشان ک...

خیال میکرد از پا درمی‌آیم؟چه باک! ببین آرامم! آرام‌تر از نبض...

شعرها هم عاقبت در وصفِ تو عاجز شدند جانِ شاعرهای دنیا را به ...

مُخَدِّر دارد آن چشمت، خمارم می کند گاهیمُسَکِّن دارد آغوشت،...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

( گناهکار ) ۸۱ part نگاه کوتاهی به جیمین انداخت که ریلکس مشغ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط