من #تفنگ ی شده ام رو به نبودن هایت
رو به یک پنجره در جمعیت تنهایت

فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم
بی هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم

خنده های تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه؛ دوری تو قلب مرا بی گله کشت

موج موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسّم از سردی این بی‌خبری فرق نکرد

از دلم دور شدی فکر تو آمد به سرم
خواب میبینمت از خواب نباید بپرم

خواب پرواز تو با نامه خیسی در مشت
تو نباشی غم این عصر مرا خواهد کشت

عصر تلخی که بجز خاطره ای قرمز نیست
عصر تلخی که بجز ترس خداحافظ نیست

یک دوراهیست که از گریه به دریا برسم
به تو #تنها برسم یا به تو تنها برسم

بعد از مدتها #شیفت_شب
#علیرضا_قربانی
#زمستان
دیدگاه ها (۳)

پنج سال گذشت از جمعه صبحی که یک ملت پشت تلویزیون هایشان اشک ...

رفقای انقلابی! مراقب باشید بعد از استیضاح #همتی و استعفای #ظ...

لحظه‌های آخرت تلفیق #شعر و #جنگ بودای #شهید معرکه! مردن برای...

برای دهه نودی هایی مینویسم که حاج قاسم رو ندیدند

آیدل من ( در خواستی)پارت ۲۲شوگا: هم من از دیشب راضیم هم تو پ...

روانی منP53

#عشق_جنایت 🔪پارت 7لیا:چیکار داری میکنی؟(غر غر کردن)جیمین:بسه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط