چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
 ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
 در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
 کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
ای چشم صمی سویت کو چشم صمی جویت ؟
روی از من سر گردان شاید که نگردانی...🦋💞🦋

خداقوت جانانم
دچارت تا قیامت بی نهایت😍🌸🧿🫂♾

#saharshehim💖

#عاشقانه
#محبوبم
دیدگاه ها (۰)

اے فداے تو و آن ناز نگاهت گل من جان بہ قربان تو و چشم سیاهت ...

عشق جان…🌸🧿❤دوست داشتنتبذر کوچکی است در دلم،که صبح ها،چند شاخ...

شب این سر گیسوی ندارد که تو داریآغوش گل این بوی ندارد که تو ...

تقدیم زندگیم:🌸🧿🫀در سخن های من نموداریآئینه دار روزگار توامآف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط