با لب‌هام
روی چشم‌هات
علامت تعجب بگذارم
که هر وقت علامت خطر دید
دلش بوسه بخواهد؟
می‌بوسمت
و ماه می‌شوم
بر سینه‌ی تو
آویخته به زنجیری که
دست‌های من است.
با خیالت
زندگی می‌کنم
و با خودت
عاشقی
کاش دو بار زاده می‌شدم یکی برای مردن در آغوش تو
یکی برای تماشای عاشقی کردنت.
آن‌همه دشت بی‌انتها
آن‌همه تپه سبز
آن‌همه چشم خیس
آن‌همه گل سرخ و سپید و بنفش
همه در خواب من بودند
تا بفهمند نگاه من شیداتر است
یا صدای تو عاشق‌تر.
و زمین در چرخش خود مکثی کرد
تا مزه مزه کردن این لحظه
لَختی به طول انجامد
و دل من آرام گیرد.
آن‌همه دشت بی‌انتها
آن‌همه تپه سبز
آن‌همه چشم خیس
آن‌همه گل سرخ و سپید و بنفش
سرد و زیبا
آنجا مبهوت باد همه در خواب من بودند.
دیگر گمت نمی‌کنم
وگرنه راه می‌افتم
شهر به شهر
زنگ خانه‌ها را می‌زنم
و می‌پرسم:
عشق من اینجاست...

آغوشتو به غیر من ب روی هیچکی وا نکن!
دیدگاه ها (۰)

#طـــــو"بخشی از روحم را سرشار کردی که؛ همیشه گمان می‌کردم خ...

در‌این‌آشُفتـه‌بٰـازار#طــــــــو جنسِ‌مَـوردِ‌علاقَـــمی🫂!....

در عاشقی که فکر و تخیل نیاز نیستای نازنین بداهه “تو را” دوست...

خاطرت موا...C᭄جوری که جواد منفرد میگه:#طـــو را آنگونه می‌خو...

بیا اینجا

lasting song part : 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط