باز لرزید تمام جانم با او لرزید با او که کودکش را
• .
باز لرزید… تمام جانم ، با او لرزید… با او که کودکش را
زیر آوار جستجو می کرد
با او که صدای نفسهای مادرش را
هنوز میشنید
با او که
پدر را میان سنگها
جستجو میکرد
تمام روحم؛ جسمم،جانم، لرزید… دوباره آه
دوباره درد…
دوباره بیکسی…
دوباره عکس و قاب…
دوباره رنج و درد …
دوباره لرز مرگ… دوباره نام او… و او
صدای یاخدا …
باز لرزید… تمام جانم ، با او لرزید… با او که کودکش را
زیر آوار جستجو می کرد
با او که صدای نفسهای مادرش را
هنوز میشنید
با او که
پدر را میان سنگها
جستجو میکرد
تمام روحم؛ جسمم،جانم، لرزید… دوباره آه
دوباره درد…
دوباره بیکسی…
دوباره عکس و قاب…
دوباره رنج و درد …
دوباره لرز مرگ… دوباره نام او… و او
صدای یاخدا …
- ۲۴.۳k
- ۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط