جانم را برایت گذاشتم ، قلبم را برایت گذاشتم ، روحم را برایت گذاشتم ، زندگی ام را برایت گذاشتم ؛ حال در اتش پوچی ای که تو بر تنم انداختی ستون میکنم سپید پیرهن هایم را .
سپید شد تار هایم ، خشک شد رگ هایم کجای عهد عاشقی مانده ای؟
سپید شد تار هایم ، خشک شد رگ هایم کجای عهد عاشقی مانده ای؟
- ۱۹۶
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط