ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی

🌱🍒ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی

چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

تو که آتشکده عشق و محبت بودی

چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی

به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را

که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی

تو به صد نغمه زبان بودی و دل‌ها همه گوش

چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

خلق را گرچه وفا نیست و لیکن گل من

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست

تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی

ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو

نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی

چنگی معبد گردون شوی ای رشک ملک

که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی

شمع شب‌های سیه بودی و لبخندزنان

با نسیم دم اسحار هم‌آغوش شدی🌱🍒

#شهریار
دیدگاه ها (۳)

🍒🌱در دوردست ِ  بُهت و مبادای روح ِ خویشمرغی شبیه وهم ِ نگاه ...

🌱🍒باران صبحنم نممی باردتورا به یاد می آوردکه نم نم باریدیو و...

🍒🌱در شهر ، دلبری که بخندد به ناز نیستعشقی که آتشم بزند بر نی...

🌱🍒گاه بایدرویید از پس آن بارانگاه باید خندید بر غمی بی پایان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط