گفتمش

گفتمش
شیرین ترین آواز چیست ؟
چشم غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه
افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند
ناله زنجیرها بر دست من
گفتمش
آنگه که از هم بگسلند
خنده تلخی به لب آورد و گفت
آرزویی دلکش است اما دریغ
بخت شورم ره برین امید بست
و آن طلایی زورق خورشید را
صخره های ساحل مغرب شکست
من بخود لرزیدم
از دردی که تلخ
در دل من با دل او می گریست
گفتمش
بنگر د راین دریای کور
چشم هر اختر چراغ زورقی ست
سر به سوی آسمان برداش
دیدگاه ها (۱)

هوایِ عاشقی با تو،مثلِ بهار های گیلان غیرِ قابل پیش بینی است...

به نفس های تو در سایه سنگین سکوتبه سخنهای تو با لهجه شیرین س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط