گرفتار شدن در شکم نهنگ برای یک نافرمانی
🔸️و یونس را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»
پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات میدهیم (آیه ۸۷ و ۸۸سوره انبیاء)
* حضرت یونس (ع) در نینوا مردم را به خداپرستی دعوت می نمود. ولی آنها از دستورات او سر پیچی کرده و به گفتار او عمل نمی کردند. حضرت یونس از لجاجت آن مردم ناراحت شد و با حالت قهر آنها را ترک کرد، حضرت یونس به سمت دریا رفت و در آنجا سوار کشتی ای که آماده حرکت بود شد.
کشتی به حرکت افتاد. ناگهان ماهی بزرگی به کشتی حمله کرد، ماهی دهان خود را باز می کرد و از انها غذا می خواست. چاره ای نبود، یک نفر باید به جای دیگران غذای ماهی می شد تا خطر از بقیه افراد دور می شد. مسافران قرعه کشی را آغاز کردند. هر سه بار قرعه به نام یونس افتاد.
پس به ناچار حضرت یونس را به دریا انداختند.
قرعه به نام یونس(ع) افتاد. چاره ای نبود او باید غذای ماهی گرسنه می شد تا ماهی غول پیکر از آنجا می رفت و مسافران کشتی سالم می ماندند.
یونس(ع) را به دریا انداختند، ماهی او را بلعید. اما خداوند خواست که او سالم بماند، همان طور که خواست ابراهیم(ع) در میان آتش نمرود سالم بماند.
خداوند به ماهی وحی کرد که به پیامبرش آسیبی نرساند. خداوند می خواست حضرت یونس مدتی به تنهایی در این زندان عجیب بماند تا متوجه اشتباه خود بشود. اشتباه یونس آن بود که نباید قوم خود را رها می کرد و تا فرارسیدن عذاب الهی باید آنها را هدایت می کرد.
یونس(ع) پس از مدتی کوتاه، که در شکم ماهی اسیر بود متوجه اشتباه خود شد.
پیامبر خدا رو به درگاه خداوند کرد و گفت: ای خدای بزرگ، ای خداوند بی همتا من از کاری که کرده ام پشیمانم. من را ببخش و توبه ی من را بپذیر.
خداوند توبه ی یونس را پذیرفت. به امر خداوند ماهی به کنار ساحل رفت و او را به درون خشکی انداخت.
#الله #خدا #عشق #تسلیم #معجزه #نماز #یونس_نبی
https://chat.whatsapp.com/GpYkvxmBDT4I5osNQLg09A
🔸️و یونس را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»
پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات میدهیم (آیه ۸۷ و ۸۸سوره انبیاء)
* حضرت یونس (ع) در نینوا مردم را به خداپرستی دعوت می نمود. ولی آنها از دستورات او سر پیچی کرده و به گفتار او عمل نمی کردند. حضرت یونس از لجاجت آن مردم ناراحت شد و با حالت قهر آنها را ترک کرد، حضرت یونس به سمت دریا رفت و در آنجا سوار کشتی ای که آماده حرکت بود شد.
کشتی به حرکت افتاد. ناگهان ماهی بزرگی به کشتی حمله کرد، ماهی دهان خود را باز می کرد و از انها غذا می خواست. چاره ای نبود، یک نفر باید به جای دیگران غذای ماهی می شد تا خطر از بقیه افراد دور می شد. مسافران قرعه کشی را آغاز کردند. هر سه بار قرعه به نام یونس افتاد.
پس به ناچار حضرت یونس را به دریا انداختند.
قرعه به نام یونس(ع) افتاد. چاره ای نبود او باید غذای ماهی گرسنه می شد تا ماهی غول پیکر از آنجا می رفت و مسافران کشتی سالم می ماندند.
یونس(ع) را به دریا انداختند، ماهی او را بلعید. اما خداوند خواست که او سالم بماند، همان طور که خواست ابراهیم(ع) در میان آتش نمرود سالم بماند.
خداوند به ماهی وحی کرد که به پیامبرش آسیبی نرساند. خداوند می خواست حضرت یونس مدتی به تنهایی در این زندان عجیب بماند تا متوجه اشتباه خود بشود. اشتباه یونس آن بود که نباید قوم خود را رها می کرد و تا فرارسیدن عذاب الهی باید آنها را هدایت می کرد.
یونس(ع) پس از مدتی کوتاه، که در شکم ماهی اسیر بود متوجه اشتباه خود شد.
پیامبر خدا رو به درگاه خداوند کرد و گفت: ای خدای بزرگ، ای خداوند بی همتا من از کاری که کرده ام پشیمانم. من را ببخش و توبه ی من را بپذیر.
خداوند توبه ی یونس را پذیرفت. به امر خداوند ماهی به کنار ساحل رفت و او را به درون خشکی انداخت.
#الله #خدا #عشق #تسلیم #معجزه #نماز #یونس_نبی
https://chat.whatsapp.com/GpYkvxmBDT4I5osNQLg09A
- ۳.۰k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط