یکروز بیایی و نبینی اثرم را
از باد بپرسی و نداند خبرم را

یکروز بیایی و ببینی شب توفان
برده‌ست به تاراج همه برگ و برم را

ابری که بر آن پهنه به روی سرمان بود
از خاطر خود برده نم چشم ترم را

انگار سکوت تو سبب شد که گذارم
بر بالش اندوه شب و روز سرم را

اندوه کمی نیست ، ولی چاره چه باشد
بسیار کبوتر که ندیدند حرم را !

#محمد_مهدی_ناصری
دیدگاه ها (۲)

از یه جایی به بعد سکوت می‌کنی چون دیگه لبریز شدیدیگه توانی ب...

فقط گاه گاهی 😔💔

خستم ... کسی هم خستگیمو نفهمید ... همه فقط خواستن از حالمون ...

خوب گوش کنید واقعا زیباست کسی جز خودت کنارت نمی‌مونه 😔همه وف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط