اعتماد قطرهقطره جمع میشود اما یکباره میریزد

[1]
اعتماد، قطره‌قطره جمع می‌شود اما یکباره می‌ریزد!
[2]
عمد، به معنای قصد استفاده می‌شود. عمود، به تیرکِ استوار می‌گویند و در هندسه، نسبت دو خط با زاویه نود درجه است که به آن «قائمه» هم می‌گویند و قايم هم به این معانی نزدیک است. اعتماد هم از همین ریشه است و در لغت، معنای «تکیه‌کردن»‌ می‌دهد. آن‌گاه که استواری‌مان را به استواربودنِ چیز دیگری گره می‌زنیم، می‌شود: اعتماد
[3]
اعتماد، معنای هم‌عمدی دارد. آنجا که قصد دیگری را با قصد خودمان هم‌سو می‌بینیم، اعتماد می‌کنیم. برای همین وقتی تکیه‌گاه را بردارند، آنچه فرو می‌ریزد قصد ماست. مثل خانه‌ای که ستون و عمودش را از جا کنده باشند. برای همین است که گفتم اعتماد ذره‌ذره ساخته می‌شود.
[4]
مثل این پرنده که گرچه با صاحبِ خود مأنوس است اما برای تکیه‌کردن به او نیازمند ذره‌ذره اعتماد ساختن است. از دیگرسو، آن صاحب هم برای استوارماندن نیازمند اعتماد به تیرکی است که پشت سرش قرار گرفته. گاه ما با سلسله‌ای از اعتمادها مواجهیم که اگر یکی بجنبد، زنجیره‌ای در هم می‌شکند و «اعتماد اجتماعی» از همین تبار است. آنچه امروز نداریم، اعتمادِ اجتماعی است. بسیاری از چیزها، محتمل، نااستوار، مردد، کوتاه‌مدت و غیرقابل اتکاست.
دیدگاه ها (۶)

مهره هایی که تو زندگیت تاثیرگذار هستند رو با دقت انتخاب کن ک...

همه فکر می‌کنند ،،من تنها تلاش می‌کنم ولی...مدیر همه‌ی برنام...

وقتی آدم کار کامپیوتریش گیر پدر مادرش بیوفته😐😂

ما زنده به آنیم که آرام نگیریمموجیم که آسودگی ما عدم ماستما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط