غمت شکار می کند تمام شادمانی ات
غمت شکار می کند تمام شادمانی ات
بترس! اینکه میرود نشاط زندگانی ات
طلای لحظه بس گران به دست میرسد اگر،
چه مفت در رَوَد ولی طراوت جوانی ات
بباید از بهار ِ خود تو مست از صفا شوی!
که کهنه می کند تو را تفکر خزانی ات
“شکست” تحفه ی غم از کتاب تلخ ماتم است
و “کسر”، ساده میکند نگاه آسمانی ات
“بَلا فروش ِ” شهر را که منکر تبسم است!
بِبر به آرواره ی تفکر جهانی ات
ز مرز ِ بسته بگذر و اسیر غصه ها مشو
که بر زمین زند تو را حساب ناتوانی ات!
بترس! اینکه میرود نشاط زندگانی ات
طلای لحظه بس گران به دست میرسد اگر،
چه مفت در رَوَد ولی طراوت جوانی ات
بباید از بهار ِ خود تو مست از صفا شوی!
که کهنه می کند تو را تفکر خزانی ات
“شکست” تحفه ی غم از کتاب تلخ ماتم است
و “کسر”، ساده میکند نگاه آسمانی ات
“بَلا فروش ِ” شهر را که منکر تبسم است!
بِبر به آرواره ی تفکر جهانی ات
ز مرز ِ بسته بگذر و اسیر غصه ها مشو
که بر زمین زند تو را حساب ناتوانی ات!
- ۱.۲k
- ۲۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط