تو را

تو را
از دورها دوست دارم
آن‌قدر دور
ڪه هر واژه‌ای ڪه برایت می‌نویسم،
دو بار می‌سوزد؛
یڪ‌ بار در نوڪِ انگشتانم،
یڪ ‌بار در جایی ڪه قلبم نیست
امّا جای توست.
ڪنار تو نیستم،
امّا هوا را از جایی تنفس می‌ڪنم
ڪه تو آن‌جا نفس ڪشیده‌ای.
خودم را به ردِ درختی گِره می‌زنم
ڪه شاید روزی،
تو از زیرِ سایه‌اش گذشته باشی.
گاهی، به تو فڪر نمی‌ڪنم،
به چیزهایی فڪر می‌ڪنم
ڪه ممڪن است به تو فڪر ڪنند:
ساعتی ڪه در خانه‌ات ڪوڪ می‌شود،
چای‌خوری‌ای ڪه لب‌های تو را فهمیده
یا شعری ڪه تو از ڪنارش گذشتی
و دیگر هیچ‌ڪس نفهمید چرا این‌همه زیباست.
من، با تمام نبودنم
تو را زیسته‌ام.
و این زیستن، نه با تو …
بلڪه در تو
مَرا به تمام جهان رسانده است...


#یاســـــــ.خوبیهـــــا

همسفر با نسیم
در صبحدمان پاییز
درمی نوردم مرزهای احساس را
آذین می‌ڪنم سرزمین شـ؏ـر را به استقبالت..
این بی‌ڪران ، احساس من است به تو....
چه بی پروا می خواهمت بانوے مهر...!!

#ستینـــــــــم

قلبـــــــــــ.قـــــــرارمــــــــ❤️
دیدگاه ها (۳۴)

رو به روی دریابر روی نیمکتی چوبیسرم را بر شانه‌ات نهادمو با ...

.اڪنون نزدیڪ ٺر بیاو ڪَوش ڪنبه ضربه‌های مضطرب ؏شـقڪه پخش می‌...

با هر بار خوندنش، انگار دلم..نزدیک‌تر میشه به روزی که میای (...

.مرور می‌ڪنم هر شب قبل از خوابتمامِ خاطراتت را ،مانند قرصِ‌آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط