و در کتاب آداب العشق آمده چون یار در کنار است در آخر هفت

و در کتاب آداب العشق آمده چون یار در کنار است، در آخر هفته شایسته است شامگاه را تا نیمه های تاریکی شب با یار به تخته نرد و غنودن و آغوشیدن و بوسیدن بگذرانند، و فیلم ببینند، و یکی شان که صدای بهتری دارد کتاب بخواند، و در تختخواب بمانند و بنوشند و خوراکی بخورند. ساعتها بگذرانند بدین منوال، و هرگاه ساعات کش آمد یکدیگر را لاجرعه بنوشند تا مست شوند که تن یار کهنه شرابی است. و چون خورشید از سر کوه بلند سر برآورد؛ دلبر بخوابد و دلداده بنشیند به تماشای نفس کشیدن او. و روز که بردمید آهسته خود را جا بدهد در آغوش حضرتش، و دمی بیاساید تا ساعات اول ظهر....
و اگر یار ندارند، کتاب آداب تنهایی بخوانند و شب را ساکتانه سر کنند تا صبح بعدی، که هیچ روشن تر نیست از همه صبح هایی که گذشت و کسی نبود به آوایی متبرک نام کوچکشان را صدا کند. و مستحب است بالشی بغل کنند به ذکر "به نیت یار، قربه الی حزن."
و تسکین بدهند خود را که اگر نوازشی نیست، فراقی هم نیست. و به دروغ زمزمه کنند که غار بی چراغ جاودان تنهائی، شرف دارد به روشنای کاخ موقت آغوش....
دیدگاه ها (۳)

دوست داشتم دوستم داشته باشی، چنان که من میخواهمت، بی وقفه و ...

در دنیا، لحظه ای دلرباتر نیست از تماشای یار، دمی که دارد نگا...

از زن گریختم به آخر قصه. قصه خود زن بود، آخر قصه خود زن بود....

نگفتم برایت، حالا می گویم. در کتابی که این روزها می خوانم نو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط