🍁یک قصه تلخ از عشق🍁

ای بی تو دل تنگم شب گرد خیابان ها
چشمان پر از اشکم مانده زیر باران ها

راه بسته و پل بسته هر دو پای من خسته
در بستر مسدودم با یورش توفان ها

ای عشق مدد کن تو بر آبروی شعرم
با زمزمه ای از عشق در جمع پریشان ها

باز از سر شب تا صبح با خیالت همراهم
با عشق تو شد معنا مجنون بیابان ها

می سوزم و می بازم با یاد تو می سازم
یک قصه تلخ از عشق بی تو زیر باران ها
#محمد_خوش_بین
دیدگاه ها (۰)

🍁با تو دلپذیر است🍁

🍁باور🍁

🍁داغ عشق🍁

🍁کاش تو شاه نشین قلب ماشی🍁

"تو" که از کوچه ی غمگین دلم میگذری!"تو" که از راز دلم با خبر...

#عاشقانه_های_من#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#احساسی #دکلمه_احساسی#د...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط