نمیدانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امش

نمیدانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند، مثل آسمانی که امشب میبارد... و اینک... باران بر لبه پنجره احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش میدهد... تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم...✔
دیدگاه ها (۴)

می گویند هر سن و سالی که داشته باشی اگر کسی نباشد که با یاد...

درخواستی 😅😉

خاطرات خیلی عجیبن گاهی میخندیم به ياد روزهایی که گریه میکرد...

خدائی بِ سبكِ آࢪامـش💚🌱 ‌️

امشب چشمانم را به باران می سپارم انگشتانم را به شعـر و در ان...

کسی چه میداند،شاید در جهان مُوازیهمین الان من در آغوش توبه خ...

از تو چیز زیادی نمی خواهم...تنها قطعه ای از شرجیِ حنجره ات ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط