آوازهای عاشقانه ی یک دختر دیوانه

🍒🌱چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد
پلک می‌گشایم
و همه‌چیز از نو زاده می‌شود
(به گمانم تو را در ذهنم ساخته‌ام)

ستاره‌ها، رقصان
با جامه‌های آبی و سرخ
بیرون می‌زنند
و سیاهی مطلق
چهارنعل درونشان می‌تازد
چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد

خواب دیدم در بستر سِحرم میکنی
برایم از ماه می‌خوانی
و مرا دیوانه‌وار می‌بوسی
(به گمانم تو را در ذهنم ساخته‌ام)

آسمان وارو می‌شود،
دیگر شعله‌های دوزخ نیست:
فرشته‌ها و شیاطین، خارج شوید!

چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد
میبینمت
که به راهی برگشته‌ای که می‌گفتی
اما من پیر می‌شوم
و نام تو را از یاد می‌برم
(به گمانم تو را در ذهنم ساخته‌ام)

باید به جای تو
عاشق پرنده‌ی طوفان می‌شدم!
دست کم وقتی بهار می‌آید،
آن‌ها دوباره می‌غُرند
چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد.
(به گمانم تو را همیشه در ذهنم ساخته‌ام)🌱🍒

#سیلویا_پلات
دیدگاه ها (۳)

عکاسی من

عکاسی من

🍒🌱مينويسم روىِ يك كاغذصبحت بخير،زيباترين بهانه ى بيدارى........

مجسمه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط