آقای عراقچی رفتنتان اشتباه است
آقای عراقچی رفتنتان اشتباه است.
در دوران جنگ، نگاه سنتی به دیپلماسی که آن را ابزار گفتوگو و مصالحه میداند، باید تغییر کند.
در شرایطی که کشور درگیر یک نبرد تمامعیار است، وظیفه دستگاه دیپلماسی نه تلاش برای صلح، بلکه بسیج و جلب حمایتهاست.
صلح، در این معنا، نه هدف آنی بلکه پیامد طبیعی پیروزی است.
صلح تابع شرایط است و الا پیشنهادش فریب است!
دستگاه دیپلماسی در زمان جنگ باید سه کارویژه محوری داشته باشد:
۱_ جلب حمایت سیاسی از کشورهای همسو؛
۲_ تأمین لجستیک و منابع از متحدان بالقوه و بالفعل؛
۳_ مدیریت روایت بینالمللی و مشروعیتبخشی به مواضع کشور.
تلاش برای صلح، بدون داشتن اهرم قدرت، اغلب به معنای پذیرش وضعیت نابرابر یا تحمیلشده است.
صلحی که در سایه ضعف حاصل شود، پایدار نیست و نهتنها دستاوردی به همراه ندارد، بلکه ممکن است به یک شکست تمامعیار بدل شود.
تنها صلحی که بر پایه توازن قوا و پیروزی در میدان حاصل شده باشد، میتواند پایدار، مقتدرانه و تضمینکننده منافع ملی باشد.
در این میان، نقش دیپلماتها نه بهعنوان میانجی صلح، بلکه بهمثابه «افسران خط مقدم در جبهه بینالمللی» تعریف میشود. آنان باید بتوانند با روایتسازی دقیق، تصویر حقیقی از مظلومیت یا مشروعیت کشور خود را به جهان مخابره کنند، ائتلافسازی کنند، کانالهای انتقال تجهیزات و پشتیبانی را فعال نگه دارند و با استفاده از ظرفیت نهادهای بینالمللی، مشروعیت اقدامات کشور را تحکیم بخشند.
در نهایت، دیپلماسی پس از پیروزی، بهسراغ صلح خواهد رفت.
در دوران جنگ، نگاه سنتی به دیپلماسی که آن را ابزار گفتوگو و مصالحه میداند، باید تغییر کند.
در شرایطی که کشور درگیر یک نبرد تمامعیار است، وظیفه دستگاه دیپلماسی نه تلاش برای صلح، بلکه بسیج و جلب حمایتهاست.
صلح، در این معنا، نه هدف آنی بلکه پیامد طبیعی پیروزی است.
صلح تابع شرایط است و الا پیشنهادش فریب است!
دستگاه دیپلماسی در زمان جنگ باید سه کارویژه محوری داشته باشد:
۱_ جلب حمایت سیاسی از کشورهای همسو؛
۲_ تأمین لجستیک و منابع از متحدان بالقوه و بالفعل؛
۳_ مدیریت روایت بینالمللی و مشروعیتبخشی به مواضع کشور.
تلاش برای صلح، بدون داشتن اهرم قدرت، اغلب به معنای پذیرش وضعیت نابرابر یا تحمیلشده است.
صلحی که در سایه ضعف حاصل شود، پایدار نیست و نهتنها دستاوردی به همراه ندارد، بلکه ممکن است به یک شکست تمامعیار بدل شود.
تنها صلحی که بر پایه توازن قوا و پیروزی در میدان حاصل شده باشد، میتواند پایدار، مقتدرانه و تضمینکننده منافع ملی باشد.
در این میان، نقش دیپلماتها نه بهعنوان میانجی صلح، بلکه بهمثابه «افسران خط مقدم در جبهه بینالمللی» تعریف میشود. آنان باید بتوانند با روایتسازی دقیق، تصویر حقیقی از مظلومیت یا مشروعیت کشور خود را به جهان مخابره کنند، ائتلافسازی کنند، کانالهای انتقال تجهیزات و پشتیبانی را فعال نگه دارند و با استفاده از ظرفیت نهادهای بینالمللی، مشروعیت اقدامات کشور را تحکیم بخشند.
در نهایت، دیپلماسی پس از پیروزی، بهسراغ صلح خواهد رفت.
- ۳.۵k
- ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط