یه حیاط خونه قدیمی؛ با یه آفتابی که افتاده رو دیوار خونه
زیر زمینی که پایین پلههاست و باید برای رفتن داخلش سرت رو کمی خم کنی
یه حوض نقاشی آبی رنگ که دورش پر شده از گلدونای قد و نیم قد
یه فواره کوچولو که میگه هر اوجی فرودی داره
یه درخت پیر
چند تا اتاق با پشتیهای قدیمی لاکی رنگ و طاقچهای که آینه شمعدون قدیمی روشون خونه کرده
و اتاقهای تو در تو که آماده بودن میزبان کلی مهمون باشن تو شبای سرد زمستون
بوفههای بزرگ که پر بودند از ظرفهای گل سرخی که هممون تو خونه یادگاری از جهیزیه مامان بزرگامون داریمشون
یه ساعت قدیمی شماطهدار که بهمون میگه گذشت اون زمان
میگذره زمان ما هم
همه اینا خیال آدم رو میبره به حدود ۶۰ ۷۰ سال قبل
همه اینا به آدم میگن این بود زندگی
نسلهای مادربزرگا و پدر بزرگامون که هنوزم بوی سرزندگی از خونه میاد
هنوزم خونه گرمه
هنوزم چراغاش روشنه
انگار هنوزم چایی خانوم خونش تازه دمه..
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#حس_خوب_آرامش
#ویسگون
زیر زمینی که پایین پلههاست و باید برای رفتن داخلش سرت رو کمی خم کنی
یه حوض نقاشی آبی رنگ که دورش پر شده از گلدونای قد و نیم قد
یه فواره کوچولو که میگه هر اوجی فرودی داره
یه درخت پیر
چند تا اتاق با پشتیهای قدیمی لاکی رنگ و طاقچهای که آینه شمعدون قدیمی روشون خونه کرده
و اتاقهای تو در تو که آماده بودن میزبان کلی مهمون باشن تو شبای سرد زمستون
بوفههای بزرگ که پر بودند از ظرفهای گل سرخی که هممون تو خونه یادگاری از جهیزیه مامان بزرگامون داریمشون
یه ساعت قدیمی شماطهدار که بهمون میگه گذشت اون زمان
میگذره زمان ما هم
همه اینا خیال آدم رو میبره به حدود ۶۰ ۷۰ سال قبل
همه اینا به آدم میگن این بود زندگی
نسلهای مادربزرگا و پدر بزرگامون که هنوزم بوی سرزندگی از خونه میاد
هنوزم خونه گرمه
هنوزم چراغاش روشنه
انگار هنوزم چایی خانوم خونش تازه دمه..
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#حس_خوب_آرامش
#ویسگون
- ۲۷.۰k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط