ونسان ونگوگ نابغه‌ای که در زندگی‌ درگیر فقر، سرخوردگی، جنون و ناامیدی بود، در نامه‌ای به برادرش تئو نوشت:

«آدم نمی‌تواند بفهمد چه چيزی او را به بند می‌كشد و به دفنش منجر می‌شود. می‌توانم قفس پيرامون خودم و ديوار‌هايش را درك كنم و نرده‌های آهنی‌اش را در اطراف خودم ببينم. این خيال بافيست؟ اين طور فكر نمي‌كنم. آدم از خود می‌پرسد آیا اين زندان ابديست و در اين زندان خواهد پوسيد؟»
دیدگاه ها (۱)

یه زمانی شیراز داش اکل داشت الان شده ملکه ساسان ....اینو تو ...

#مغرور_نباشیم

کتک خوردن پسرا از دخترای رزمی کار 😁

.ایران در تاریخ پر فراز و نشیب خود به هیچ کشوری یورش نبرده ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط