وقتی دوست داداشت بود

وقتی دوست داداشت بود......
🦋Part=3🦋
"بار"
هانا:یه ویسکی 90درصد
یوجین:یه ویسکی 70درصد
کوک:یه شامپاین80درصد
تهیونگ:من نمیخورم
همه:چرا
تهیونگ:که شماهارو جمع کنم
همه:اوه'خنده'
"10مین بعد"
هانا:یه ویسکی 90درصد لطفا'مست'
تهیونگ:بسه هانا
هانا:عوفف ته ته بزار یه امشب خوش باشیم'مست'
"ویو هانول"
داشتم تو بار با پسرا حال میکردم که یهو کوک رو دیدم پسرا رو پیچوندم رفتم پیشش و گفتم
هانول:سلام کوکی
یوجین:باز اومد'زیر لب'
کوک:تو کی؟!'مست'
هانول:کوکی منم هانول'عشوه'
کوک:عا خب سلام'مست'
تهیونگ:بچها بلند شین بریم خونه
هانول:عمم منم بیام
یوجین:تو براچی بیا؟! برو با همون پسرا"مست نیست زیاد"
هانول:خفه شو
هانا:هوی به کی میگی خفه شو'عصبی و مست'
هانول:وایسا ببینم تو همون کارگر کافه نیستی'پوزخند'
هانا:هاه؟!'مست'
تهیونگ:حرف دهنتو بفهم'جدی و عصبی'
کوک:بریم؟!
"و سوار ماشین شدن و به سمت خونه هانا و تهیونگ حرکت کردن"
"خونه"
هانا:شب خوش'خابالو و مست'
کوک:منم برم بخوابم'مست'
تهیونگ:کجا بینم تو میای اتاق من'پوکر'
یوجین:اتاق تووو؟!!!'تعجب'
تهیونگ:جای دیگه رو میبینی بخاد بخوابه؟!
توعم باید بری اتاق هانا هعب
یوجین:اوه اوکی شب خوش
تهیونگ:شب خوش
دیدگاه ها (۲)

وقتی دوست داداشت بود......🦋Part=4🦋"صبح""ویو هانا"صبح بلند شد...

وقتی دوست داداشت بود....🦋Part=5🦋"ویو کوک"بلند شدم و سمت پله ...

وقتی دوست داداشت بود.....🦋Part=2🦋"تو اتاق"هانا:خب تو چند سال...

وقتی دوست داداشت بود....🦋Part=1🦋"ویو هانا"با صداهای تهیونگ ب...

ادامه پارت ۵ فصل ۲ که حذف شده بود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط