بوسه ای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم

بوسه ای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم
من سکوتی بی هدف بودم ولی غوغا شدم
دست تقدیر غزل با دل هم آوایی نمود
تا که از شیرینی لب بوسه ات معنا شدم
من پر از شعرم که شورت در درون انداختی
با نگاه مست تو همسو و هم آوا شدم
سر بر آن بالین مهرت می گذارم ؛ خوب من!
تا ببینی من چگونه؟ مست و بی پروا شدم
در پریدن های عشق از بلبل شیدا بپرس
تا بگوید از چه رویی؟ با تو من تنها شدم
من که خود در بام تو مست و غزلخوانم هنوز
در پس شعر و غزل، آواره ی رویا شدم...🦋🦋


شبت بخیرونیکی جانانم💐🫂🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

به سرم زد که کمی سمت عقب برگردمتا بفهمم که چرا غم زده و دل س...

گاهی وقت ها بیشتر از اینکه با کسی زندگی کنیمبا خیالش زندگی ک...

ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم توحس لذت آور شهناز دارد چشم...

من در میانِ دستهایت لانه ای دارمدر لابلای چشمهایت خانه ای دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط